با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Laundry

ˈlɑːndri ˈlɔːndri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    laundries

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
لباس چرک، رخت شستنی (یا به‌تازگی شسته‌شده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Today is the day my wife does the laundry.
- امروز روزی است که همسرم لباس چرک را می‌شوید.
- I forgot to put the laundry in the washing machine.
- یادم رفت رخت‌های چرک را داخل ماشین لباس‌شویی بگذارم.
noun countable
رخت‌شویی (اتاقی در خانه یا مغازه‌ای که در آن عمل شستن لباس‌ برای مشتریان انجام می‌شود)
- I went to my laundry.
- به رخت‌شویی‌ام رفتم.
- My father owns a laundry.
- پدرم رخت‌شویی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laundry

  1. noun Garments or white goods that can be cleaned by laundering
    Synonyms: washing, wash, ironing, clothes, washables

ارجاع به لغت laundry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laundry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laundry

لغات نزدیک laundry

پیشنهاد بهبود معانی