شکل جمع:
laundriesلباس چرک، رخت شستنی (یا بهتازگی شستهشده)
Today is the day my wife does the laundry.
امروز روزی است که همسرم لباس چرک را میشوید.
I forgot to put the laundry in the washing machine.
یادم رفت رختهای چرک را داخل ماشین لباسشویی بگذارم.
رختشویی (اتاقی در خانه یا مغازهای که در آن عمل شستن لباس برای مشتریان انجام میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I went to my laundry.
به رختشوییام رفتم.
My father owns a laundry.
پدرم رختشویی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laundry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laundry