امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lea

ˈliː ˈliː liː liː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
واحد اندازه طول نخ و ریسمان، چمنزار، علفزار، مرتع، جلگه سبز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lea

  1. noun A field covered with grass or herbage and suitable for grazing by livestock
    Synonyms: pasture, pastureland, grazing land, ley

ارجاع به لغت lea

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lea» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lea

لغات نزدیک lea

پیشنهاد بهبود معانی