این لغت در معنای اول مخفف administration است.
این لغت در معنای دوم مخفف administrator است.
این لغت در معنای سوم مخفف administrative است.
مدیریت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He submitted his request to the admin for review.
او درخواست خود را برای بررسی به مدیریت ارسال کرد.
He was promoted to admin after years of hard work.
او پساز سالها تلاش و کوشش به مدیریت ارتقا یافت.
کامپیوتر مدیر، رئیس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The admin approved the new policy changes.
مدیر تغییرات اقدامات جدید را تایید کرد.
He consulted with the admin about the budget issues.
در مورد مسائل بودجه با مدیر مشورت کرد.
اجرایی، اداری
He is responsible for managing the office admin tasks.
او مسئول مدیریت وظایف اجرایی دفتر است.
She works in the admin department at the university.
او در بخش اداری دانشگاه کار میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «admin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/admin