فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Leach

liːtʃ liːtʃ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(مایع، آب) (از چیزی) گذراندن، عبور دادن، صافی کردن، از صافی گذراندن (جهت جدا کردن مواد معدنی و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

leach something away/out

(کانی، خاک) شستن، شست‌وشو دادن/ (مواد معدنی) (از طریق شست‌وشو) استخراج کردن

to leach an ore

خاک معدنی را آب‌شویی کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Soil leached of its salts by too much rain.

خاکی که باران‌های زیاد املاح آن را شسته و برده است.

leached soil

خاک فروشسته

leaching

فرو شست

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leach

  1. verb drain, empty
    Synonyms:
    empty extract filter strain seep percolate wash away filtrate lixiviate

ارجاع به لغت leach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leach

لغات نزدیک leach

پیشنهاد بهبود معانی