(مایع، آب) (از چیزی) گذراندن، عبور دادن، صافی کردن، از صافی گذراندن (جهت جدا کردن مواد معدنی و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
leach something away/out
(کانی، خاک) شستن، شستوشو دادن/ (مواد معدنی) (از طریق شستوشو) استخراج کردن
to leach an ore
خاک معدنی را آبشویی کردن
Soil leached of its salts by too much rain.
خاکی که بارانهای زیاد املاح آن را شسته و برده است.
leached soil
خاک فروشسته
leaching
فرو شست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leach» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leach