با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Leach

liːtʃ liːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(مایع، آب) (از چیزی) گذراندن، عبور دادن، صافی کردن، از صافی گذراندن (جهت جدا کردن مواد معدنی و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- leach something away/out
- (کانی، خاک) شستن، شست‌وشو دادن/ (مواد معدنی) (از طریق شست‌وشو) استخراج کردن
- to leach an ore
- خاک معدنی را آب‌شویی کردن
- Soil leached of its salts by too much rain.
- خاکی که باران‌های زیاد املاح آن را شسته و برده است.
- leached soil
- خاک فروشسته
- leaching
- فرو شست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leach

  1. verb drain, empty
    Synonyms: extract, filter, filtrate, lixiviate, percolate, seep, strain, wash away

ارجاع به لغت leach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leach

لغات نزدیک leach

پیشنهاد بهبود معانی