جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی
Let Loose (with) معنی
آخرین بهروزرسانی:
۲۴ تیر ۱۳۹۹
Idiom
1- رها کردن، آزاد کردن 2- بیرون دادن، در کردن، ول دادن، ول کردن
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک let loose (with)
-
let in
-
let in on
-
let into
-
let it be known
-
let loose
- let loose (with)
-
let nature take its course
-
let off
-
let on
-
let one have it
-
let one's hair down
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری