Main Memory

American: ˈmeɪnˈmeməri British: meɪnˈmeməri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

حافظه اصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد main memory

  1. noun main storage
    Synonyms: main store, primary storage

ارجاع به لغت main memory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «main memory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/main memory

لغات نزدیک main memory

پیشنهاد بهبود معانی