کار مهم کردن، در تاریخ ماندگار شدن، در تاریخ ثبت شدن، کار تاریخی انجام دادن، کاری بیسابقه و ماندگار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The young athlete made history, and her name will be remembered for generations.
این ورزشکار جوان تاریخساز شد و نامش نسلها در خاطر خواهد ماند.
His discovery made history and changed the direction of modern science.
کشف او تاریخساز شد و مسیر علم مدرن را تغییر داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «make history» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-history