فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Malnourishment

ˌmælˈnɜːrɪʃmənt ˌmælˈnʌrɪʃmənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پزشکی سوءتغذیه (وضعیتی که در آن فرد به‌دلیل کمبود یا عدم تعادل مواد مغذی ضروری در رژیم غذایی خود، دچار مشکلات سلامتی می‌شود)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The doctor attributed the child's stunted growth to severe malnourishment.

پزشک علت توقف رشد کودک را به سوءتغذیه‌ی شدید نسبت داد.

Long-term malnourishment can lead to irreversible health problems.

سوءتغذیه‌ی طولانی‌مدت می تواند به مشکلات سلامتی غیرقابل برگشتی منجر شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Malnourishment weakens the immune system, making individuals more susceptible to infections.

سوءتغذیه سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و افراد را در برابر عفونت‌ها آسیب‌پذیرتر می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malnourishment

  1. noun a condition resulting from an inadequate or unbalanced intake of nutrients, which can lead to health issues
    Synonyms:
    undernourishment malnutrition

ارجاع به لغت malnourishment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malnourishment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/malnourishment

لغات نزدیک malnourishment

پیشنهاد بهبود معانی