شکل جمع:
mashersپورهساز (نوعی ابزار آشپزخانه برای پوره کردن سیبزمینی و غیره)
The musher's sturdy design made it easy to mash even the toughest vegetables.
طراحی مستحکم این پورهساز پوره کردن سختترین سبزیجات را نیز آسان کرده است.
The chef's favorite musher was made of stainless steel.
پورهساز محبوب سرآشپز از فولاد ضد زنگ ساخته شده بود.
پیشنهاددهندهی جنسی (مردی که به زنانی که با او آشنا نیستند، نزدیک میشود و پیشنهاد جنسی میدهد به ویژه در مکانهای عمومی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The musher at the bar was buying drinks for all the ladies.
پیشنهاددهندهی جنسی در بار برای همهی خانمها نوشیدنی میخرید.
The musher's behavior was considered unacceptable and he was fired.
رفتار این پیشنهاددهندهی جنسی نپذیرفتنی تلقی و او اخراج شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «masher» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/masher