شکل نوشتاری دیگر این لغت: mealy-mouthed
فاقد صراحت لهجه، بیراههگو، مبهمگو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The politician's mealy-mouthed response to the question left the audience feeling frustrated and distrustful.
پاسخ فاقد صراحت لهجهی این سیاستمدار به این پرسش باعث شد حضار احساس ناامیدی و بیاعتمادی کنند.
a mealymouthed teacher
معلم بیراههگو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mealymouthed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mealymouthed