آخرین به‌روزرسانی:

Microphone

ˈmaɪkrəfoʊn ˈmaɪkrəfəʊn

شکل جمع:

microphones

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

میکروفن، بلندگو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The singer held the microphone tightly in her hand.

خواننده میکروفون را محکم در دست گرفته بود.

Please adjust the volume on the microphone before you start speaking.

لطفاً قبل‌از شروع صحبت، صدای بلندگو را تنظیم کنید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد microphone

  1. noun device for converting sound waves into electrical energy
    Synonyms:
    mike receiver loudspeaker sound transmitter pickup instrument walkie talkie bug mike boom

ارجاع به لغت microphone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «microphone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/microphone

لغات نزدیک microphone

پیشنهاد بهبود معانی