غذا و آشپزی مایهی پای کریسمس (مخلوطی از تکههای کوچک سیب و میوههای خشک و آجیل است و در آن از گوشت استفاده نمیشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
I love the taste of mincemeat.
عاشق طعم مایهی پای کریسمس هستم.
As soon as I smelled the aromatic mincemeat baking in the oven, I knew Christmas had arrived.
به محض اینکه بوی مایهی پای کریسمس -که داشت در فر میپخت- را حس کردم، متوجه شدم کریسمس فرا رسیده است.
غذا و آشپزی گوشت چرخکرده (که کاملاً له شده است و بهصورت پوره و یکدست است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I added mincemeat to the pasta sauce.
گوشت چرخکرده را به سس پاستا اضافه کردم.
The butcher always prepares fresh mincemeat for his customers.
.قصاب همیشه برای مشتریانش گوشتچرخکردهی تازه آماده میکند
1- خرد کردن، ریزریز کردن 2- کاملاً شکست دادن یا رد کردن، له و لورده کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mincemeat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mincemeat