شکل جمع:
mittsهمچنین در معنای دوم میتوان از mitten به جای mitt استفاده کرد.
پوشاک دستکش بیسبال
The player's mitt was worn and tattered from years of use.
دستکش بیسبال این بازیکن بهدلیل سالها استفاده فرسوده و پاره شده بود.
a catcher's mitt
دستکش بیسبال مخصوص گرفتن گوی
پوشاک دستکش (تک انگشتی) (دستکشی که یک جا برای چهار انگشت و یک جا برای انگشت شست دارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I lost my mitt at the park yesterday.
من دیروز دستکشم را در پارک گم کردم.
She reached into her bag and pulled out a colorful, knitted mitt.
دستش را داخل کیفش برد و یک دستکش بافتنی رنگارنگ بیرون آورد.
عامیانه کالبدشناسی دست (انسان)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
The filthy mitts
دستهای کثیف
Her delicate mitt
دست ظریف او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mitt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mitt