آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Mousiness

ˈmaʊsɪnəs ˈmaʊsɪnəs

معنی mousiness | جمله با mousiness

noun uncountable

(حالت) ترسو بودن، بزدل بودن، خجالتی بودن، کم‌حرف بودن، ساکت بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The mousiness of the little girl was evident in her shy demeanor.

کم‌حرف بودن دختر کوچولو در رفتار خجالتی او مشهود بود.

Despite her mousiness, she had a sharp intellect that shone through.

علی‌رغم ترسو بودنش، هوش زیرکی داشت که می‌درخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت mousiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mousiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mousiness

لغات نزدیک mousiness

پیشنهاد بهبود معانی