فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mousiness

ˈmaʊsɪnəs ˈmaʊsɪnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(حالت) ترسو بودن، بزدل بودن، خجالتی بودن، کم‌حرف بودن، ساکت بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The mousiness of the little girl was evident in her shy demeanor.

کم‌حرف بودن دختر کوچولو در رفتار خجالتی او مشهود بود.

Despite her mousiness, she had a sharp intellect that shone through.

علی‌رغم ترسو بودنش، هوش زیرکی داشت که می‌درخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت mousiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mousiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mousiness

لغات نزدیک mousiness

پیشنهاد بهبود معانی