فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Muscle-bound

ˈmʌslbaʊnd ˈmʌslbaʊnd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

عضلانی (اندام و بدن)

The wrestler's muscle-bound legs made it difficult for his opponents to take him down during a match.

پاهای عضلانی این کشتی‌گیر کار را برای حریفان دشوار می‌کرد تا او را در طول مسابقه خاک کنند.

The bodybuilder's muscle-bound physique was a result of years of intense weightlifting and exercise.

هیکل عضلانی این بدن‌ساز نتیجه‌ی سال‌ها وزنه‌برداری و ورزش سخت و پرفشار بود.

adjective

انعطاف‌ناپذیر، سفت‌وسخت، بی‌نرمش، سخت‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The army had become slow, muscle-bound, and backward-looking.

ارتش کند و بی‌نرمش و گذشته‌نگر شده بود.

he muscle-bound boss

رئیس انعطاف‌ناپذیر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد muscle-bound

  1. Synonyms:
    sinewy

ارجاع به لغت muscle-bound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «muscle-bound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/muscle-bound

لغات نزدیک muscle-bound

پیشنهاد بهبود معانی