شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun) و قید (Adverb): next door
بغلی، کناری، دیواربهدیوار، مجاور، پهلویی
He lives in the next-door building.
او در ساختمان کناری زندگی میکند.
My next-door neighbor has a beautiful garden that I can see from my window.
همسایهی دیواربهدیوار من باغ زیبایی دارد که از پنجره میتوانم آن را ببینم.
خانهی بغلی، در همسایگی، خانهی مجاور، خانهی پهلویی، خانهی دیواربهدیوار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A Kurdish couple have just moved in next door.
یک زوج کرد بهتازگی به خانهی دیواربهدیوار نقلمکان کردهاند.
The bakery next door has the most delicious pastries.
نانوایی دیوار به دیوار خوشمزهترین شیرینیها را دارد.
انگلیسی بریتانیایی همسایه (دبواربهدیوار)
I borrowed some sugar from my next door.
از همسایهام مقداری شکر قرض گرفتم.
My next door is nice.
همسایهام خوب است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «next-door» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/next-door-2