Olla

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
کوزه‌ی سفالین، بستو، بستک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
(خوراک پزی) تاس کباب پر ادویه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد olla

  1. noun Leaf or strip from a leaf of the talipot palm used in India for writing paper
    Synonyms: container, crock, ola, earthenware, jar, jug, pot

ارجاع به لغت olla

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «olla» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/olla

لغات نزدیک olla

پیشنهاد بهبود معانی