فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

On Hook

ˈɑːnˈhʊk ɒnhʊk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun B2
    قلاب‌وصل (حالتی از مدار مخابراتی)
    • - She was left on hook for several minutes, growing impatient.
    • - او برای چند دقیقه در قلاب‌وصل مانده بود و بی‌حوصله شده بود.
    • - The phone was left on hook.
    • - تلفن قلاب‌وصل بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت on hook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on hook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-hook

لغات نزدیک on hook

پیشنهاد بهبود معانی