Overlie

American: ˌoʊvərˈlaɪ British: ˌəʊvəˈlaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive
روی چیزی قرار گرفتن یا خوابیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
verb - transitive
(با خوابیدن روی هر چیز جاندار آن را) خفه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overlie

  1. verb Kill by lying on
    Synonyms: overlay

ارجاع به لغت overlie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overlie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overlie

لغات نزدیک overlie

پیشنهاد بهبود معانی