با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pants

pænts pænts pænts
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    panted
  • شکل سوم:

    panted
  • وجه وصفی حال:

    panting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural B1
    شلوار
    • - I need to iron my pants.
    • - لازم است شلوارم را اتو بزنم.
    • - I bought a new pair of pants.
    • - یک شلوار نو خریدم.
    • - pant legs
    • - پاچه‌های شلوار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pants

  1. noun clothing for legs, lower half of body
    Synonyms: Bermudas, bloomers, blue jeans, boxer shorts, breeches, briefs, britches, chaps, chinos, clam diggers, cords, corduroys, denims, drawers, dungarees, jeans, jodhpurs, knickers, overalls, pantaloons, panties, pedal pushers, shorts, slacks, trousers, underpants

Idioms

ارجاع به لغت pants

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pants» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pants

لغات نزدیک pants

پیشنهاد بهبود معانی