صفات پدری، رفتار پدرانه، اصلیت، اصل، منشأ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the duties of paternity
وظایف پدری
He denied having fathered the child and had to take a paternity test.
او انکار کرد که آن کودک را پس انداخته است و مجبور شد به آزمون پزشکی پدری تن دربدهد.
New tests can establish paternity beyond doubt.
آزمایشهای جدید میتواند بدون شک و تردید پدر واقعی کودک را تعیین کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «paternity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paternity