با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Paunch

pɒːntʃ pɔːntʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adverb
    شکم، محتویات شکم، امعا ، در شکم ریختن
    • - He has been drinking so much beer that he is developing a paunch.
    • - آن‌قدر آبجو خورده است که دارد شکم به‌هم می‌زند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد paunch

  1. noun large stomach
    Synonyms: abdomen, belly, bulge, epigastrium, fat, gut, potbelly, spare tire, tummy
    Antonyms: sleekness

ارجاع به لغت paunch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paunch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/paunch

لغات نزدیک paunch

پیشنهاد بهبود معانی