آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Pavilion

pəˈvɪljən pəˈvɪljən

معنی pavilion | جمله با pavilion

noun verb - transitive

غرفه نمایشگاه، عمارت کلاه‌فرنگی، سرایه، کوشک، چادر صحرایی، در کلاه‌فرنگی جا دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The Iranian pavilion was by a lake.

غرفه‌ی ایران در کنار دریاچه قرار داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pavilion

  1. noun domed building or tent

ارجاع به لغت pavilion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pavilion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pavilion

لغات نزدیک pavilion

پیشنهاد بهبود معانی