امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pavilion

pəˈvɪljən pəˈvɪljən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
غرفه نمایشگاه، عمارت کلاه‌فرنگی، سرایه، کوشک، چادر صحرایی، در کلاه‌فرنگی جا دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The Iranian pavilion was by a lake.
- غرفه‌ی ایران در کنار دریاچه قرار داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pavilion

  1. noun domed building or tent
    Synonyms:
    awning canopy cover covering dome structure

ارجاع به لغت pavilion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pavilion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pavilion

لغات نزدیک pavilion

پیشنهاد بهبود معانی