امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pectoral

ˈpektərəl ˈpektərəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
کالبدشناسی سینه‌ای، صدری، درونی، باطنی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a bishop¨s pectoral cross
- چلیپای روی سینه‌ی مهتران
- a pectoral syrup
- شربت سینه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pectoral

  1. adjective Given to emotion
    Synonyms:
    intimate inner subjective
  1. noun Either of two large muscles of the chest
    Synonyms:
    pectoral muscle pectoralis musculus pectoralis pecs
  1. noun An adornment worn on the chest or breast
    Synonyms:
    pectoral medallion
  1. adjective Of or relating to the chest or thorax
    Synonyms:
    thoracic

ارجاع به لغت pectoral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pectoral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pectoral

لغات نزدیک pectoral

پیشنهاد بهبود معانی