با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pharmacy

ˈfɑːrməsi ˈfɑːməsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pharmacies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    داروخانه
    • - The pharmacy is located next to the supermarket.
    • - داروخانه در کنار سوپرمارکت واقع شده است.
    • - The pharmacy is closed on Sundays.
    • - داروخانه یکشنبه‌ها تعطیل است.
  • noun uncountable
    داروسازی
    • - She studied pharmacy in college and now works at a drugstore.
    • - او در دانشگاه داروسازی خواند و الان در یک داروخانه کار می‌کند.
    • - He spent four years studying pharmacy.
    • - او چهار سال را به خواندن داروسازی گذراند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pharmacy

  1. noun Pharmacology
    Synonyms: medicine, drug manufacturing, pharmaceutics, chemistry
  2. noun A drugstore
    Synonyms: drugstore, medical distributor, variety-store, apothecary's shop, chemists, chemist's shop

ارجاع به لغت pharmacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pharmacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pharmacy

لغات نزدیک pharmacy

پیشنهاد بهبود معانی