فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pheromonal

ˌfɛrəˈmoʊnəl ˌfɛr.əˈməʊ.nəl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

زیست‌شناسی شیمی (مربوط به) فرومون (یک عامل شیمیایی ترشح‌شده یا دفع‌شده است که موجب پاسخ اجتماعی در اعضای یک گونه می‌گردد.)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The pheromonal signals between the insects guided them to their nests.

سیگنال‌های فرومونی بین حشرات، آن‌ها را به لانه‌هایشان هدایت می‌کرد.

Researchers studied the pheromonal communication among various animal species.

محققان ارتباط فرومونی را بین گونه‌های مختلف جانوری مورد مطالعه قرار دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pheromonal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pheromonal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pheromonal

لغات نزدیک pheromonal

پیشنهاد بهبود معانی