پارک
The wedding photos were taken in a beautiful pk with lots of flowers.
عکسهای عروسی در پارک زیبایی با گلهای فراوان گرفته شد.
Let’s meet at the pk in 30 minutes.
بیایید ۳۰ دقیقهی بعد در پارک ملاقات کنیم.
اوج، بالاترین نقطه، قله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The temperature is expected to hit its pk in the afternoon.
پیشبینی میشود که دمای هوا در بعدازظهر به بالاترین نقطهی خود برسد.
The performance of the athlete was at its pk during the championship.
عملکرد ورزشکار درطول مسابقات در اوج خود بود.
پِک (واحد اندازهگیری)
A pk of corn was enough to feed the chickens for a week.
یک پک ذرت برای تغذیهی مرغها بهمدت یک هفته کافی بود.
He bought a pk of cherries for the summer festival.
او برای جشن تابستانی یک پک گیلاس خرید.
(PK) قدرت ذهنی (برای تغییر یا حرکت دادن چیزی)
The movie showed a person using PK to move objects across the room.
فیلم شخصی را نشان میداد که از قدرت ذهنی برای جابهجایی اشیاء در اتاق استفاده میکند.
Many sci-fi books explore the concept of PK and its limitations.
بسیاری از کتابهای علمیتخیلی به مفهوم قدرت ذهنی و محدودیتهای آن پرداختهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pk