امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Plumbing

ˈplʌmɪŋ ˈplʌmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    plumbed
  • شکل سوم:

    plumbed
  • سوم‌شخص مفرد:

    plumbs

معنی و نمونه‌جمله

noun
لوله‌کشی خانه‌ها، سرب‌کاری، مساحی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Most homes have electricity and plumbing.
- بیشتر خانه‌ها برق و لوله‌کشی دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plumbing

  1. noun Measuring the depths of the oceans
    Synonyms:
    pipes water-pipes sewage pipes heating pipes bathymetry bathroom fixtures sanitary provisions
  1. noun The occupation of a plumber (installing and repairing pipes and fixtures for water or gas or sewage in a building)
    Synonyms:
    plumbing system plumbery
  1. verb
    Synonyms:
    searching exploring sounding solving probing pluming fathoming delving

ارجاع به لغت plumbing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plumbing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plumbing

لغات نزدیک plumbing

پیشنهاد بهبود معانی