امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pope

poʊp pəʊp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    popes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
پاپ پیشوای کاتولیک‌ها، خلیفه اعظم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The current pope is Polish.
- پاپ فعلی لهستانی است.
- Pope Gregory the Second
- پاپ گرگوری دوم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pope

  1. noun The head of the Roman Catholic Church
    Synonyms:
    pontiff bishop-of-rome Supreme Pontiff head of the Roman Catholic church legate Primate of Italy ablegate Roman Pontiff vicar of Jesus Christ on earth Metropolitan of the Roman Province nuncio otho successor to Peter in the See of Rome Catholic Pope alexander pope papacy Patriarch of the West paparchy his-holiness Roman Catholic Pope pontifex maximus. associatedwords: papal the Holy Father pontifical Servus servorum Dei (Latin) popedom popery popish see holy-father vatican vicegerent vicar-of-christ
  1. adjective
    Synonyms:
    episcopal papal pontifical

ارجاع به لغت pope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pope

لغات نزدیک pope

پیشنهاد بهبود معانی