وجه وصفی حال:
possettingانگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پاست (نوشیدنیای گرم متشکل از شیر چاشنیدار و شراب و شکر و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
She whipped up a delicious posset using fresh strawberries.
او با استفاده از توتفرنگی تازه پاست خوشمزهای درست کرد.
A warm, comforting posset is just what I need on a chilly night.
پاست گرم و آرامشبخش چیزی است که در شب سرد به آن نیاز دارم.
شیر پنیری، پنیرک (مقدار کمی از شیر خوردهشده که بهصورت دلمهی سفید در گوشهی لب نوزاد ظاهر میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I wiped away the posset from my baby's face with a soft cloth.
با یک پارچهی نرم شیر پنیری را از روی صورت کودکم پاک کردم.
The nurse assured me that possets are normal during infancy.
پرستار به من اطمینان داد که بروز پنیرک در دوران نوزادی طبیعی است.
شیر پنیری بیرون دادن (نوزاد)
The baby posseted.
نوزاد شیر پنیری بیرون داد.
She possets frequently, causing her parents to constantly change her clothes.
او بهطور مرتب شیر پنیری بیرون میدهد؛ همین باعث میشود والدینش مدام لباسهایش را عوض کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «posset» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/posset