Posset

ˈpɒsɪt ˈpɒsɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • وجه وصفی حال:

    possetting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پاست (نوشیدنی‌ای گرم متشکل از شیر چاشنی‌دار و شراب و شکر و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She whipped up a delicious posset using fresh strawberries.
- او با استفاده از توت‌فرنگی تازه پاست خوشمزه‌ای درست کرد.
- A warm, comforting posset is just what I need on a chilly night.
- پاست گرم و آرامش‌بخش چیزی است که در شب سرد به آن نیاز دارم.
noun countable uncountable
شیر پنیری، پنیرک (مقدار کمی از شیر خورده‌شده که به‌صورت دلمه‌ی سفید در گوشه‌ی لب نوزاد ظاهر می‌شود)
- I wiped away the posset from my baby's face with a soft cloth.
- با یک پارچه‌ی نرم شیر پنیری را از روی صورت کودکم پاک کردم.
- The nurse assured me that possets are normal during infancy.
- پرستار به من اطمینان داد که بروز پنیرک در دوران نوزادی طبیعی است.
verb - intransitive
شیر پنیری بیرون دادن (نوزاد)
- The baby posseted.
- نوزاد شیر پنیری بیرون داد.
- She possets frequently, causing her parents to constantly change her clothes.
- او به‌طور مرتب شیر پنیری بیرون می‌دهد؛ همین باعث می‌شود والدینش مدام لباس‌هایش را عوض کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت posset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «posset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/posset

لغات نزدیک posset

پیشنهاد بهبود معانی