آخرین به‌روزرسانی:

Powder Puff

ˈpaʊdərˈpəf ˈpaʊdəpʌf

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آرایش و پیرایش پد پنکیک، پد پودر صورت و بدن

The actress used a powder puff to set her makeup before going on stage.

این بازیگر قبل‌از رفتن روی صحنه از پد پنکیک برای درست کردن آرایش خود استفاده کرد.

She dabbed her face with a powder puff before heading out for the evening.

قبل‌از رفتن به بزم شبانه، صورتش را با یک پد پنکیک رنگ داد.

noun countable

ناپسند (آدم) ضعیف، ضعیفه، کوچولو، نازک‌نارنجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She was constantly belittled as a "powder puff" by her rivals.

او دائماً توسط رقبای خود با عنوان «ضعیفه» تحقیر می‌شد.

He was mocked by his teammates as a "powder puff".

او توسط هم‌تیمی‌هایش با اسم «کوچولو» مورد تمسخر قرار گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت powder puff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «powder puff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/powder-puff

لغات نزدیک powder puff

پیشنهاد بهبود معانی