امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Power Structure

ˈpaʊərˈstrʌktʃər ˈpaʊəˈstrʌktʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

هیئت حاکمه، دستگاه حکومتی، ساختار قدرت (در کشور یا شهر و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد power structure

  1. noun management hierarchy
    Synonyms:
    hierarchy establishment ruling class interests status system stratification class structure managerial hierarchy power elite powers that be corridors of power

ارجاع به لغت power structure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «power structure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/power structure

لغات نزدیک power structure

پیشنهاد بهبود معانی