فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Programming

ˈproʊɡræmɪŋ ˈprəʊɡræmɪŋ

گذشته‌ی ساده:

programmed

شکل سوم:

programmed

معنی

adverb uncountable B2

برنامه‌نویسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد programming

  1. noun creating a sequence of instructions to enable the computer to do something
    Synonyms:
    programing computer-programming computer programing scheduling

Collocations

programming language

زبان برنامه‌نویسی

ارجاع به لغت programming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «programming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/programming

لغات نزدیک programming

پیشنهاد بهبود معانی