امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prompter

ˈprɑːmptər ˈprɒmptə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun C2
سوفلور، وادار‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prompter

  1. noun A device that displays words for people to read
    Synonyms:
    playreader cue-card theater prompter autocue TelePrompTer (trademark)
  1. adjective Performed with little or no delay
    Synonyms:
    quicker timelier readier
    Antonyms:
    slower tardier later

ارجاع به لغت prompter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prompter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prompter

لغات نزدیک prompter

پیشنهاد بهبود معانی