Prosody

ˈprɑːsədi ˈprɒsədi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
ادبیات علم عروض، علم بدیع، سبک شعر، سبک شاعرانه، قواعد بدیعی و عروضی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Milton's prosody
- سبک شاعرانه‌ی میلتون
- The professor discussed the importance of prosody in analyzing poetry.
- استاد درمورد اهمیت علم عروض در تحلیل شعر صحبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prosody

  1. noun The study of poetic meter and the art of versification
    Synonyms: metrics, versification, inflection, poem
  2. noun (prosody) a system of versification
    Synonyms: poetic rhythm, rhythmic-pattern

ارجاع به لغت prosody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prosody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prosody

لغات نزدیک prosody

پیشنهاد بهبود معانی