با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Purgation

pɜːrˈɡeɪʃn̩ pɜːˈɡeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تصفیه، تطهیر، پالایش، تنقیه، برائت، پاکسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purgation

  1. noun A freeing from sin, guilt, or defilement
    Synonyms: purification, lustration
  2. noun The act of clearing yourself (or another) from some stigma or charge
    Synonyms: purge, purging
  3. noun Purging the body by the use of a cathartic to stimulate evacuation of the bowels
    Synonyms: catharsis, katharsis
  4. noun The act or process of discharging bodily wastes or foreign substances
    Synonyms: elimination, evacuation, excretion, catharsis

ارجاع به لغت purgation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purgation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purgation

لغات نزدیک purgation

پیشنهاد بهبود معانی