همچنین ramequin نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار ramekin رایج است.
غذا و آشپزی رامکین (ظرف پخت و سرو تکنفره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The waiter placed the hot ramekin on the table
پیشخدمت رامکین داغ را روی میز گذاشت.
The chef served the soufflé in a ramequin.
این آشپز سوفله را در رامکین سرو کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ramekin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ramekin