با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ready-made

ˈredɪmeɪd ˈredɪmeɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(جامه) بخر و بپوش، پیش‌دوخته، دوخته، حاضر و آماده، بازاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- ready-made overcoats
- پالتوهای پیش‌دوخته
adjective
پیش پا افتاده، عادی
- ready-made opinions
- عقاید مبتذل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ready-made

  1. adjective Prepared
    Synonyms: instant, prefabricated, ready-to-wear, off-the-rack, store-bought, built
  2. adjective Trite
    Synonyms: unoriginal, commonplace, cliched, stock
  3. noun A manufactured artifact (as a garment or piece of furniture) that is made in advance and available for purchase
    Antonyms: custom-made
  4. adjective Made for purchase and immediate use
    Antonyms: custom-made

ارجاع به لغت ready-made

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ready-made» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ready-made

لغات نزدیک ready-made

پیشنهاد بهبود معانی