آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Regurgitation

rɪˈɡɜːrdʒɪteɪʃn̩ rɪˈɡɜːdʒɪteɪʃn̩

معنی regurgitation | جمله با regurgitation

noun uncountable

زیست‌شناسی برگشت غذا به دهان، بالا آوردن، استفراغ

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

After eating too quickly, he felt an uncomfortable regurgitation rise in his throat.

بعداز اینکه خیلی سریع غذا خورد، احساس ناخوشایند برگشت غذا را در گلویش کرد.

Some birds feed their chicks through the regurgitation of partially digested food.

برخی پرندگان جوجه‌های خود را با بالا آوردن غذای نیمه‌هضم‌شده تغذیه می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد regurgitation

  1. noun the reflex act of ejecting the contents of the stomach through the mouth
    Synonyms:
    vomit vomiting puking emesis disgorgement

ارجاع به لغت regurgitation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regurgitation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regurgitation

لغات نزدیک regurgitation

پیشنهاد بهبود معانی