امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rocker

ˈrɑːkər ˈrɒkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
غلتانک (در پایه‌ی صندلی گهواره‌ای)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The rocker under the chair had broken.
- غلتانک زیر صندلی شکسته بود.
- The rocker under the rocking chair creaked.
- غلتانک زیر صندلی گهواره‌ای جیرجیر کرد.
noun countable
صندلی گهواره‌ای
- He spent the afternoon reading in the rocker.
- بعدازظهر را روی صندلی گهواره‌ای به مطالعه گذراند.
- Grandma fell asleep in the rocker.
- مادربزرگ در صندلی گهواره‌ای خوابش برد.
noun countable informal
راکر (نوازنده یا علاقه‌مند یا آهنگ راک)
- The rocker's voice was powerful and captivating.
- صدای راکر قدرتمند و گیرا بود.
- The rocker performed on stage.
- راکر روی صحنه اجرا کرد.
noun countable
ورزش کفش یخ‌بازی
- The young skater showed off his skills on the rocker.
- اسکیت‌باز جوان مهارت‌های خود را با کفش یخ‌بازی نشان داد.
- The curved design of the rocker gave her better control while skating.
- طراحی منحنی کفش یخ‌بازی به او کنترل بهتری در هنگام اسکیت می‌داد.
noun countable
برق راکر (نوعی کلید)
- The rocker controls the overhead lamp in the room.
- راکر چراغ لامپ بالای اتاق را کنترل می‌کند.
- Please push the rocker on the thermostat to adjust the temperature in the room.
- لطفاً راکر ترموستات را فشار دهید تا دمای اتاق تنظیم شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rocker

  1. noun A trough that can be rocked back and forth; used by gold miners to shake auriferous earth in water in order to separate the gold
    Synonyms:
    cradle chair rocking-chair musician singer
  1. noun A performer or composer or fan of rock music
    Synonyms:
    rock 'n' roll musician

Idioms

ارجاع به لغت rocker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rocker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rocker

لغات نزدیک rocker

پیشنهاد بهبود معانی