غلتانک (در پایهی صندلی گهوارهای)
The rocker under the chair had broken.
غلتانک زیر صندلی شکسته بود.
The rocker under the rocking chair creaked.
غلتانک زیر صندلی گهوارهای جیرجیر کرد.
صندلی گهوارهای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He spent the afternoon reading in the rocker.
بعدازظهر را روی صندلی گهوارهای به مطالعه گذراند.
Grandma fell asleep in the rocker.
مادربزرگ در صندلی گهوارهای خوابش برد.
راکر (نوازنده یا علاقهمند یا آهنگ راک)
The rocker's voice was powerful and captivating.
صدای راکر قدرتمند و گیرا بود.
The rocker performed on stage.
راکر روی صحنه اجرا کرد.
ورزش کفش یخبازی
The young skater showed off his skills on the rocker.
اسکیتباز جوان مهارتهای خود را با کفش یخبازی نشان داد.
The curved design of the rocker gave her better control while skating.
طراحی منحنی کفش یخبازی به او کنترل بهتری در هنگام اسکیت میداد.
برق راکر (نوعی کلید)
The rocker controls the overhead lamp in the room.
راکر چراغ لامپ بالای اتاق را کنترل میکند.
Please push the rocker on the thermostat to adjust the temperature in the room.
لطفاً راکر ترموستات را فشار دهید تا دمای اتاق تنظیم شود.
خلوچل، دیوانه، ابله، احمق
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rocker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rocker