امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sedan

sɪˈdæn sɪˈdæn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

خودروسواری دارای دو صندلی عقب و جلو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sedan

  1. noun chair
    Synonyms:
    place carriage saddle
  1. noun vehicle
    Synonyms:
    car passenger-car saloon sedan-chair touring-car limousine

ارجاع به لغت sedan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sedan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sedan

لغات نزدیک sedan

پیشنهاد بهبود معانی