فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Set The Seal On Something

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: put the seal on something

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom formal
    انگلیسی بریتانیایی (چیزی را) قطعی کردن، نهایی کردن، (به چیزی) قطعیت بخشیدن، مهر تأیید (بر چیزی) زدن
    • - The goal set the seal on their victory.
    • - این گل پیروزی آن‌ها را قطعی کرد.
    • - They see this election as a chance to put the final seal on the defeat of communism.
    • - آن‌ها این انتخابات را فرصتی برای قطعیت بخشیدن به شکست کمونیسم می‌دانند.
    • - In 1972, Nixon went to China to put the seal on the new relationship.
    • - در سال ۱۹۷۲، ریچاد نیکسون [رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا] به چین رفت تا بر مناسبات جدید مهر تأیید بزند.
    • - The meeting put the seal on the negotiations.
    • - این نشست مذاکرات را نهایی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت set the seal on something

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set the seal on something» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/set-the-seal-on-something

لغات نزدیک set the seal on something

پیشنهاد بهبود معانی