تیزچشم، تیزبین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sharp-eyed hawk swooped down from the sky to catch its prey.
شاهین تیزچشم از آسمان فروجهید تا طعمهاش را شکار کند.
The sharp-eyed photographer captured the perfect moment with his camera.
این عکاس تیزبین با دوربینش لحظهای عالی را ثبت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sharp-eyed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sharp-eyed