با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sharp-sighted

ʃɑːrpˈsaɪtɪd ʃɑːpˈsaɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تیزچشم، تیزبین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The sharp-sighted hawk spotted its prey from a great distance.
- شاهین تیزچشم طعمه‌ی خود را از فاصله‌ی دور مشاهده کرد.
- The sharp-sighted photographer captured the smallest details in his stunning wildlife shots.
- این عکاس تیزبین کوچک‌ترین جزئیات را در عکس‌های خیره‌کننده‌ی حیات‌وحش خود ثبت کرده است.
adjective
تیزبین، هوشیار، تیزنظر
- The sharp-sighted student quickly spotted the mistake in the math problem.
- دانش‌آموز تیزبین به‌سرعت متوجه اشتباه در مسئله‌ی ریاضی شد.
- The sharp-sighted journalist was able to uncover the truth behind the scandal.
- این روزنامه‌نگار تیزنظر توانست حقیقت پشت این رسوایی را کشف کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sharp-sighted

  1. adjective Keenly perceptive or alert; - Leonard Bacon
    Synonyms: alert, attentive, argus-eyed, aware, observant, lynx-eyed, quick-sighted, acute, sharp-eyed, hawk-eyed, eagle-eyed, keen, keen-sighted, penetrating, perceptive, perspicacious

ارجاع به لغت sharp-sighted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sharp-sighted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sharp-sighted

لغات نزدیک sharp-sighted

پیشنهاد بهبود معانی