تیزهوش، تیزفهم، زیرک، هوشیار (شخص)، زیرکانه، هوشیارانه (رفتار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sharp-witted detective quickly deduced the identity of the culprit.
کارآگاه تیزهوش بهسرعت به هویت مجرم پی برد.
She was known for her sharp-witted remarks.
او به خاطر اظهارات زیرکانهاش معروف بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sharp-witted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sharp-witted