فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sharp-tongued

ˌʃɑːrpˈtʌŋd ˌʃɑːpˈtʌŋd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

تندزبان، تلخ‌زبان، عیب‌جو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Despite her sharp-tongued nature, she had a loyal group of friends who appreciated her honesty.

علی‌رغم خوی تندزبانش، او گروهی از دوستان وفادار داشت که از صداقت او قدردانی می‌کردند.

The sharp-tongued professor criticized her students' work without mercy.

استاد تندزبان بدون نرم‌دلی از کار شاگردانش انتقاد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sharp-tongued

  1. adjective critical
    Synonyms:
    harsh nasty mean sarcastic biting cynical condemning censuring cutting derogatory demeaning carping belittling satirical cursing hypercritical

ارجاع به لغت sharp-tongued

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sharp-tongued» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sharp-tongued

لغات نزدیک sharp-tongued

پیشنهاد بهبود معانی