تندزبان، تلخزبان، عیبجو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Despite her sharp-tongued nature, she had a loyal group of friends who appreciated her honesty.
علیرغم خوی تندزبانش، او گروهی از دوستان وفادار داشت که از صداقت او قدردانی میکردند.
The sharp-tongued professor criticized her students' work without mercy.
استاد تندزبان بدون نرمدلی از کار شاگردانش انتقاد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sharp-tongued» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sharp-tongued