فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sharp-set

ˈʃɑːrpset ˈʃɑːpset
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    قدیمی پراشتها، پرمیل، بسیار مشتاق
    • - The students had been studying for hours and were sharp-set for a break and some snacks.
    • - دانش‌آموزان ساعت‌ها درس می‌خواندند و برای استراحت و کمی تنقلات بسیار مشتاق بودند.
    • - The smell of freshly baked bread made me sharp-set.
    • - بوی نان تازه‌پخته‌شده مرا پر اشتها کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sharp-set

  1. adjective Extremely hungry
    Synonyms: famished, ravenous, starved, esurient

ارجاع به لغت sharp-set

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sharp-set» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sharp-set

لغات نزدیک sharp-set

پیشنهاد بهبود معانی