با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shelves

ʃelvz ʃelvz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
قفسه‌ها، طبقه‌ها، طاقچه‌ها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The books on the shelves were organized by genre.
- کتاب‌های روی قفسه‌ها بر اساس ژانر مرتب شده بودند.
- She carefully arranged the picture frames on the shelves.
- او بادقت قاب عکس‌ها را روی طاقچه‌ها مرتب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shelves

  1. noun A cupboard rack
    Synonyms: racks, counters, cupboards
  2. verb Hold back to a later time
    Synonyms: tables, suspends, remits, defers, postpones, waits, waives, delays, prolongs, stays, holds, adjourns
    Antonyms: doth, implements, executes
  3. noun A ledge
    Synonyms: ledges, shallows, shoals, stratums, mantles, racks, layers, counters, brackets, banks, mantels, rock
  4. verb To arrange
    Synonyms: ranges, suspends, arranges, spaces
  5. verb To put aside as though on a shelf:
    Synonyms: defers

ارجاع به لغت shelves

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shelves» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shelves

لغات نزدیک shelves

پیشنهاد بهبود معانی