فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shelving

ˈʃelvɪŋ ˈʃelvɪŋ

معنی

noun

موادی که از آن طاقچه می‌سازند، شیب، درجه شیب، طاقچه یا قفسه‌بندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shelving

  1. verb hold back to a later time
    Synonyms:
    delaying postponing deferring holding suspending staying prolonging adjourning waiting tabling remitting waiving
    Antonyms:
    doing executing implementing
  1. verb to arrange
    Synonyms:
    arranging ranging spacing suspending
  1. verb to put aside as though on a shelf:
    Synonyms:
    deferring

ارجاع به لغت shelving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shelving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shelving

لغات نزدیک shelving

پیشنهاد بهبود معانی