با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shelving

ˈʃelvɪŋ ˈʃelvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
موادی که از آن طاقچه می‌سازند، شیب، درجه شیب، طاقچه یا قفسه‌بندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shelving

  1. verb Hold back to a later time
    Synonyms: tabling, suspending, remitting, deferring, postponing, waiting, waiving, delaying, prolonging, staying, adjourning, holding
    Antonyms: doing, implementing, executing
  2. verb To arrange
    Synonyms: ranging, suspending, spacing, arranging
  3. verb To put aside as though on a shelf:
    Synonyms: deferring

ارجاع به لغت shelving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shelving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shelving

لغات نزدیک shelving

پیشنهاد بهبود معانی