آخرین به‌روزرسانی:

Shoemaker

ˈʃuːˌmeɪkər ˈʃuːmeɪkə

معنی

noun

کفش‌دوز، کفاش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shoemaker

  1. noun a person who makes or repairs shoes
    Synonyms:
    shoe repairer cobbler bootmaker shoe mender soler crispin mender of shoes snob cordwainer

Idioms

the shoemaker's kids always go barefoot

کوزه‌گر از کوزه‌‌شکسته آب می‌خورد

ارجاع به لغت shoemaker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoemaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shoemaker

لغات نزدیک shoemaker

پیشنهاد بهبود معانی